معنی فارسی renegating
B1عملی که در آن فرد به طور مکرر از توافقها یا وعدههای خود عقبنشینی میکند.
The act of abandoning or rejecting commitments or agreements.
- VERB
example
معنی(example):
رِنگیت کردن بر روی توافقها میتواند به روابط آسیب برساند.
مثال:
Renegating on agreements can harm relationships.
معنی(example):
او بر روی وعدههایش به دوستانش رِنگیت میکند.
مثال:
He is renegating on his promises to his friends.
معنی فارسی کلمه renegating
:
عملی که در آن فرد به طور مکرر از توافقها یا وعدههای خود عقبنشینی میکند.