معنی فارسی renewment
B1تجدید، عمل تجدید یا تمدید شرایط یا قراردادها.
The act of renewing or extending a contract or agreement.
- NOUN
example
معنی(example):
تجدید سیاست غیرمنتظره بود.
مثال:
The renewment of the policy was unexpected.
معنی(example):
ما باید در جلسه فرآیند تجدید را مورد بحث قرار دهیم.
مثال:
We need to discuss the renewment process during the meeting.
معنی فارسی کلمه renewment
:
تجدید، عمل تجدید یا تمدید شرایط یا قراردادها.