معنی فارسی renovated

B1

درباره‌ی یک مکان یا اشیاء در حالتی که نوسازی شده‌اند و به شرایط بهتری رسیده‌اند.

Refers to something that has been restored to a good condition after being damaged or worn out.

verb
معنی(verb):

To renew; to revamp something to make it look new again.

معنی(verb):

To restore to freshness or vigor.

example
معنی(example):

پارک بازسازی شده به یک محل گردهمایی محبوب تبدیل شده است.

مثال:

The renovated park has become a popular gathering place.

معنی(example):

آنها رستوران را برای جذب مشتریان بیشتر بازسازی کردند.

مثال:

They renovated the restaurant to attract more customers.

معنی فارسی کلمه renovated

: معنی renovated به فارسی

درباره‌ی یک مکان یا اشیاء در حالتی که نوسازی شده‌اند و به شرایط بهتری رسیده‌اند.