معنی فارسی reorganization
B2سازماندهی دوباره، به معنای تغییر در ساختار یا نحوه کار یک سازمان.
The act of organizing something again or differently.
- noun
noun
معنی(noun):
The act or process of rearranging. See reorganize.
معنی(noun):
The end result of such an act.
example
معنی(example):
سازماندهی دوباره ناحیه مدرسه یک رویداد بزرگ بود.
مثال:
The reorganization of the school district was a major event.
معنی(example):
آنها برنامهریزی کردند تا سازماندهی دوبارهای برای تیم مدیریت انجام دهند.
مثال:
They planned a reorganization of the management team.
معنی فارسی کلمه reorganization
:
سازماندهی دوباره، به معنای تغییر در ساختار یا نحوه کار یک سازمان.