معنی فارسی repairer
B1تعمیرکار، به شخصی اشاره دارد که وظیفه تعمیر وسایل یا تجهیزات را دارد.
A person who repairs things.
- NOUN
example
معنی(example):
تعمیرکار ماشین مرا به سرعت تعمیر کرد.
مثال:
The repairer fixed my car quickly.
معنی(example):
باید یک تعمیرکار ماهر برای دوچرخهام پیدا کنم.
مثال:
I need to find a skilled repairer for my bike.
معنی فارسی کلمه repairer
:
تعمیرکار، به شخصی اشاره دارد که وظیفه تعمیر وسایل یا تجهیزات را دارد.