معنی فارسی repairman
B1تعمیرکار، فردی که مسئول تعمیر اشیاء یا تجهیزات معیوب است.
A person whose job is to repair things.
- noun
noun
معنی(noun):
A man whose job is to repair things
example
معنی(example):
تعمیرکار صندلی شکسته من را تعمیر کرد.
مثال:
The repairman fixed my broken chair.
معنی(example):
من تعمیرکار را برای بررسی لولهکشی تماس گرفتم.
مثال:
I called the repairman to check the plumbing.
معنی فارسی کلمه repairman
:
تعمیرکار، فردی که مسئول تعمیر اشیاء یا تجهیزات معیوب است.