معنی فارسی reparably
B1به صورت قابل تعمیر، به طوری که امکان بازگشت به حالت قبلی یا رفع مشکل وجود داشته باشد.
In a manner that can be repaired or restored.
- ADVERB
example
معنی(example):
تجهیزات آسیب دیده بودند، اما به طور قابل تعمیر شکست خورده بودند.
مثال:
The equipment was damaged, but it was reparably broken.
معنی(example):
مسائل به طور قابل تعمیر جزئی بودند و به راحتی میتوانستند برطرف شوند.
مثال:
The issues were reparably minor and could be fixed easily.
معنی فارسی کلمه reparably
:
به صورت قابل تعمیر، به طوری که امکان بازگشت به حالت قبلی یا رفع مشکل وجود داشته باشد.