معنی فارسی repartable

B1

قابل تقسیم مجدد، مخصوصاً در زمینه منابع یا هزینه‌ها.

Able to be divided again, especially in terms of resources or costs.

example
معنی(example):

وجوه پروژه قابل تقسیم مجدد هستند تا انصاف را تضمین کنند.

مثال:

The project funds are repartable to ensure fairness.

معنی(example):

او اشاره کرد که هزینه‌ها بین اعضای تیم قابل تقسیم مجدد هستند.

مثال:

She mentioned that the costs were repartable among the team members.

معنی فارسی کلمه repartable

: معنی repartable به فارسی

قابل تقسیم مجدد، مخصوصاً در زمینه منابع یا هزینه‌ها.