معنی فارسی repatrolled

B1

پدیده‌ای که در آن یک منطقه دوباره تحت گشت یا بررسی قرار می‌گیرد.

To patrol an area again.

example
معنی(example):

پارک دوباره گشت‌زنی شد تا امنیت برقرار شود.

مثال:

The park was repatrolled to ensure safety.

معنی(example):

این منطقه بعد از گزارش‌هایی درباره فعالیت‌های مشکوک دوباره گشت‌زنی شد.

مثال:

The area was repatrolled after reports of suspicious activity.

معنی فارسی کلمه repatrolled

: معنی repatrolled به فارسی

پدیده‌ای که در آن یک منطقه دوباره تحت گشت یا بررسی قرار می‌گیرد.