معنی فارسی repayed
B1بازپرداخت شده، به عمل پرداخت دین یا وام اشاره دارد.
Past tense of repay; to have returned a borrowed amount.
- VERB
example
معنی(example):
او تمام وامهای دانشجوییاش را بهطور کامل بازپرداخت کرده است.
مثال:
She has fully repayed her student loans.
معنی(example):
او مبلغ را هفته گذشته بازپرداخت کرد.
مثال:
He repayed the amount last week.
معنی فارسی کلمه repayed
:
بازپرداخت شده، به عمل پرداخت دین یا وام اشاره دارد.