معنی فارسی reperk

B1

بهبود و انرژی بخشیدن دوباره به چیزی، معمولاً با افزودن عناصر جدید.

To refresh or renew something, usually by adding new elements or making adjustments.

example
معنی(example):

او تصمیم گرفت قهوه را دوباره طعم‌دار کند تا طعم آن را بهبود بخشد.

مثال:

He decided to reperk the coffee to enhance its flavor.

معنی(example):

برای دوباره به اوج رساندن رویداد، فعالیت‌های بیشتری برنامه‌ریزی شد.

مثال:

To reperk the event, additional activities were scheduled.

معنی فارسی کلمه reperk

: معنی reperk به فارسی

بهبود و انرژی بخشیدن دوباره به چیزی، معمولاً با افزودن عناصر جدید.