معنی فارسی repines

B2

نایره کردن یا گله کردن از شرایط فعلی.

To feel or express discontent or sorrow.

verb
معنی(verb):

To fail; to wane.

معنی(verb):

To complain; to regret.

example
معنی(example):

او شروع به نق زدن بر سر فرصت‌های از دست رفته کرد.

مثال:

He began to repine over lost opportunities.

معنی(example):

برای آنچه که نمی‌توانی تغییر دهی نق نزن.

مثال:

Don't repine for what you can't change.

معنی فارسی کلمه repines

: معنی repines به فارسی

نایره کردن یا گله کردن از شرایط فعلی.