معنی فارسی repletively
B1به طور کامل، به صورت فراوان و شامل.
In a manner that is complete or abundant.
- ADVERB
example
معنی(example):
او ایدههایش را به طور کامل بیان کرد و وضوح را تضمین کرد.
مثال:
She expressed her ideas repletively, ensuring clarity.
معنی(example):
گزارش به طور کاملی نوشته شده بود و همه جزئیات ضروری را در بر میگرفت.
مثال:
The report was written repletively, covering all necessary details.
معنی فارسی کلمه repletively
:
به طور کامل، به صورت فراوان و شامل.