معنی فارسی repopularization
B2روندی که در آن چیزی دوباره محبوب و شناخته شده میشود.
The process of making something popular again.
- NOUN
example
معنی(example):
دوباره محبوب کردن موسیقیهای قدیمی طرفداران زیادی پیدا کرده است.
مثال:
The repopularization of vintage music has gained a lot of fans.
معنی(example):
تلاشهای دوباره محبوب کننده میتوانند برندهای قدیمی را به طور قابل توجهی تقویت کنند.
مثال:
Repopularization efforts can significantly boost old brands.
معنی فارسی کلمه repopularization
:
روندی که در آن چیزی دوباره محبوب و شناخته شده میشود.