معنی فارسی reprehensibly
B2به طور زشت و ناپسندکارانه.
In a manner deserving of rebuke or criticism.
- ADVERB
example
معنی(example):
او در جلسه به طور زشت رفتار کرد و همه را قطع کرد.
مثال:
He acted reprehensibly during the meeting by interrupting everyone.
معنی(example):
رفتار زشت و بیرحمانه با حیوانات اعتراضات زیادی را برانگیخت.
مثال:
The reprehensibly cruel treatment of the animals sparked outrage.
معنی فارسی کلمه reprehensibly
:
به طور زشت و ناپسندکارانه.