معنی فارسی representativeness
B2ویژگی نمایندگی، توانایی یک نمونه در نمایش خصوصیات یا ویژگیهای مجموعه بزرگتر.
The quality of accurately reflecting a larger group or population.
- NOUN
example
معنی(example):
نمایندگی نمونه برای این آزمایش حیاتی بود.
مثال:
The representativeness of the sample was crucial for the experiment.
معنی(example):
ما نمایندگی دادهها را در تحلیل خود ارزیابی کردیم.
مثال:
We assessed the representativeness of the data in our analysis.
معنی فارسی کلمه representativeness
:
ویژگی نمایندگی، توانایی یک نمونه در نمایش خصوصیات یا ویژگیهای مجموعه بزرگتر.