معنی فارسی repressions
B2سرکوب‌ها، به معنای اقداماتی که آزادی بیان یا عقاید را محدود می‌کنند.
The act of suppressing thoughts, feelings, or expressions, often by authority.
- noun
noun
معنی(noun):
The act of repressing; state of being repressed.
مثال:
History shows that when governments fear the truth and increase repression, their days are limited.
معنی(noun):
The involuntary rejection from consciousness of painful or disagreeable ideas, memories, feelings, or impulses.
example
معنی(example):
سرکوب‌ها در آن دوران منجر به ترس گسترده‌ای شد.
مثال:
The repressions during that era led to widespread fear.
معنی(example):
سرکوب‌های فرهنگی می‌توانند تأثیرات طولانی‌مدتی بر جامعه داشته باشند.
مثال:
Cultural repressions can have long-lasting effects on society.
معنی فارسی کلمه repressions
:
سرکوب‌ها، به معنای اقداماتی که آزادی بیان یا عقاید را محدود می‌کنند.
