معنی فارسی repriming

B1

فرایند آماده سازی مجدد یا تذکر دادن، برای حفظ کارایی.

The act of preparing again or giving a warning to maintain functionality.

example
معنی(example):

دوباره پر کردن موتور به طور منظم می‌تواند از بروز مشکلات جلوگیری کند.

مثال:

Repriming the engine regularly can prevent issues.

معنی(example):

فرایند دوباره پر کردن برای ابزارهای با دوام حیاتی است.

مثال:

The process of repriming is vital for long-lasting tools.

معنی فارسی کلمه repriming

: معنی repriming به فارسی

فرایند آماده سازی مجدد یا تذکر دادن، برای حفظ کارایی.