معنی فارسی reprisals
B1انتقامجویی به معناییزٰا کردن ، به اقداماتی اشاره دارد که به دنبال رفتار یا عمل یک شخص به منظور مجازات نتیجه میدهد.
Punitive actions taken in response to a perceived wrong or offense.
- noun
noun
معنی(noun):
An act of retaliation.
معنی(noun):
Something taken from an enemy in retaliation.
معنی(noun):
The act of taking something from an enemy by way of retaliation or indemnity.
example
معنی(example):
او از انتقامجویی پس از گزارش مشکل میترسید.
مثال:
He feared reprisals after reporting the issue.
معنی(example):
دولت علیه معترضان اقدام به انتقامجویی کرد.
مثال:
The government took reprisals against the protestors.
معنی فارسی کلمه reprisals
:
انتقامجویی به معناییزٰا کردن ، به اقداماتی اشاره دارد که به دنبال رفتار یا عمل یک شخص به منظور مجازات نتیجه میدهد.