معنی فارسی reprobationary

B1

وضعیتی که در آن فرد به دلیل رفتار بد یا ناپسند تحت مراقبت و نظارت قرار می‌گیرد.

Pertaining to behavior that is disapproved or considered unacceptable.

example
معنی(example):

او پس از حادثه در وضعیت ناپسند قرار گرفت.

مثال:

He was put on a reprobationary status after the incident.

معنی(example):

مدرسه برای بدرفتاری یک سیاست ناپسند دارد.

مثال:

The school has a reprobationary policy for misbehavior.

معنی فارسی کلمه reprobationary

: معنی reprobationary به فارسی

وضعیتی که در آن فرد به دلیل رفتار بد یا ناپسند تحت مراقبت و نظارت قرار می‌گیرد.