معنی فارسی reproofed

B1

تذکر گرفتن، فرایند دریافت انتقادات یا پیشنهادات برای بهبود عملکرد.

To have received criticism or reprimand aimed at correcting behavior.

verb
معنی(verb):

To proof again.

مثال:

We need to reproof the book before publication.

example
معنی(example):

او پس از تذکر گرفتن از مدیرش احساس خجالت کرد.

مثال:

She felt embarrassed after being reproofed by her manager.

معنی(example):

آنها به آرامی او را تذکر دادند تا به او کمک کنند از اشتباهاتش یاد بگیرد.

مثال:

They reproofed him gently to help him learn from his mistakes.

معنی فارسی کلمه reproofed

: معنی reproofed به فارسی

تذکر گرفتن، فرایند دریافت انتقادات یا پیشنهادات برای بهبود عملکرد.