معنی فارسی reprovingly

B1

به طور سرزنش‌آمیز، طرز بیان یا واکنش نشان‌دهنده سرزنش.

In a manner that expresses disapproval or criticism.

example
معنی(example):

بعد از اشتباه، او به طرز سرزنشی به او نگاه کرد.

مثال:

She looked at him reprovingly after the mistake.

معنی(example):

او با لحنی سرزنشی دربارهٔ تأخیر او صحبت کرد.

مثال:

He spoke reprovingly about her tardiness.

معنی فارسی کلمه reprovingly

: معنی reprovingly به فارسی

به طور سرزنش‌آمیز، طرز بیان یا واکنش نشان‌دهنده سرزنش.