معنی فارسی reprovoke
B1تحریک مجدد یک شخص یا وضعیت، به ویژه به صورت منفی.
To provoke again or anew.
- VERB
example
معنی(example):
او را دوباره تحریک نکن؛ او در حال حاضر ناراحت است.
مثال:
Don’t reprovoke him; he’s already upset.
معنی(example):
آنها منظور نداشتند که با نظراتشان تماشاگران را تحریک کنند.
مثال:
They didn’t mean to reprovoke the audience with their comments.
معنی فارسی کلمه reprovoke
:
تحریک مجدد یک شخص یا وضعیت، به ویژه به صورت منفی.