معنی فارسی repurify

B1

به حالت پاکیزه یا تصفیه‌شده بازگرداندن.

To purify again.

verb
معنی(verb):

To purify again

example
معنی(example):

ما باید قبل از استفاده، آب را دوباره تصفیه کنیم.

مثال:

We need to repurify the water before using it.

معنی(example):

آنها راهی برای دوباره تصفیه کردن خاک آلوده پیدا کردند.

مثال:

They found a way to repurify the contaminated soil.

معنی فارسی کلمه repurify

: معنی repurify به فارسی

به حالت پاکیزه یا تصفیه‌شده بازگرداندن.