معنی فارسی repurifying

B1

فرایند دوباره تصفیه کردن، اقدام به تصفیه مجدد برای استفاده جدید.

The process of purifying something again for reuse.

verb
معنی(verb):

To purify again

example
معنی(example):

دوباره تصفیه کردن آب چندین ساعت طول می‌کشد.

مثال:

Repurifying the water takes several hours.

معنی(example):

او بر روی دوباره تصفیه کردن تجهیزات قدیمی متمرکز است.

مثال:

She is focused on repurifying the old equipment.

معنی فارسی کلمه repurifying

: معنی repurifying به فارسی

فرایند دوباره تصفیه کردن، اقدام به تصفیه مجدد برای استفاده جدید.