معنی فارسی reradiated
B1شکل گذشته فعل دوباره تابش، به معنای تابش مجدد انرژی یا گرما.
The past tense of reradiate; to have emitted energy or heat again.
- VERB
example
معنی(example):
انرژی دوباره تابش شده از ساختمان آن را گرم نگه داشت.
مثال:
The energy reradiated from the building kept it warm.
معنی(example):
پس از جذب شدن، نور خورشید دوباره به فضا تابش شد.
مثال:
After being absorbed, the sunlight reradiated back into space.
معنی فارسی کلمه reradiated
:
شکل گذشته فعل دوباره تابش، به معنای تابش مجدد انرژی یا گرما.