معنی فارسی rerail

B1

دوباره قرار دادن یک وسیله نقلیه بر روی ریل خود.

To place a train or vehicle back on the track after it has come off.

example
معنی(example):

آنها مجبور شدند قطار را دوباره روی ریل قرار دهند پس از اینکه از ریل خارج شد.

مثال:

They had to rerail the train after it derailed.

معنی(example):

دوباره قرار دادن ریل‌ها کار دشواری بود.

مثال:

Rerailing the tracks was a difficult task.

معنی فارسی کلمه rerail

: معنی rerail به فارسی

دوباره قرار دادن یک وسیله نقلیه بر روی ریل خود.