معنی فارسی rerake

B1

برسیدن یا دوباره مرتب کردن چیزی که به حالت اولیه برگردد.

To rake again or to reorder.

example
معنی(example):

آنها برنامه‌ریزی کردند تا فردا شن‌ها را دوباره برسند.

مثال:

They plan to rerake the sand on the beach tomorrow.

معنی(example):

او باید برگ‌ها را در حیاط دوباره برسند.

مثال:

He has to rerake the leaves in the backyard.

معنی فارسی کلمه rerake

: معنی rerake به فارسی

برسیدن یا دوباره مرتب کردن چیزی که به حالت اولیه برگردد.