معنی فارسی resail

B1

دوباره قایق سواری کردن، به ویژه پس از یک وقفه.

To set sail again after previously stopping or returning.

example
معنی(example):

پس از بررسی وضعیت جوی، تصمیم به دوباره قایق سواری گرفتند.

مثال:

They decided to resail after checking the weather.

معنی(example):

کاپیتان پس از عبور طوفان دوباره قایق سواری خواهد کرد.

مثال:

The captain will resail once the storm passes.

معنی فارسی کلمه resail

: معنی resail به فارسی

دوباره قایق سواری کردن، به ویژه پس از یک وقفه.