معنی فارسی rescaled
B1فرآیند تغییر ابعاد یا اندازه یک شیء که قبلاً در مقیاسی دیگر وجود داشت.
To have changed the scale or size of something.
- verb
verb
معنی(verb):
To alter the scale of a drawing or project; to change the physical proportions.
معنی(verb):
To change the scope of a business or project to meet a change in demands.
معنی(verb):
To scale again
example
معنی(example):
طراح طرح را برای بهبود قابلیت استفاده دوباره مقیاس‌بندی کرد.
مثال:
The designer rescaled the layout to improve usability.
معنی(example):
هنرمند نقاشی را برای قاب بزرگ‌تر دوباره مقیاس‌بندی کرد.
مثال:
The artist rescaled the painting for a larger frame.
معنی فارسی کلمه rescaled
:
فرآیند تغییر ابعاد یا اندازه یک شیء که قبلاً در مقیاسی دیگر وجود داشت.
