معنی فارسی reseen

B1

عمل دوباره دیدن چیزی، به خصوص در زمینه هنر و نقد.

Having been seen again; often used to refer to artworks or performances.

example
معنی(example):

فیلم توسط بسیاری از منتقدان دوباره دیده شده بود.

مثال:

The movie had been reseen by many critics.

معنی(example):

پس از اینکه دوباره دیده شد، مردم آن را بیشتر قدردانی کردند.

مثال:

Once it was reseen, people appreciated it even more.

معنی فارسی کلمه reseen

: معنی reseen به فارسی

عمل دوباره دیدن چیزی، به خصوص در زمینه هنر و نقد.