معنی فارسی reserve/reserve

B1

رزرو، نگه‌داشتن یا تدارک دیدن چیزی به طوری که در آینده قابل استفاده باشد.

To arrange for something to be kept for a particular person or purpose.

example
معنی(example):

من می‌خواهم یک میز برای شام رزرو کنم.

مثال:

I would like to reserve a table for dinner.

معنی(example):

ما باید صندلی‌های خود را از قبل رزرو کنیم.

مثال:

We need to reserve our seats in advance.

معنی فارسی کلمه reserve/reserve

:

رزرو، نگه‌داشتن یا تدارک دیدن چیزی به طوری که در آینده قابل استفاده باشد.