معنی فارسی reservice
B1خدمات مجدد، فرایند ارائه خدمات به یک شیء یا سیستم برای حفظ و بهبود عملکرد آن.
To provide service again or maintain something to ensure it functions well.
- VERB
example
معنی(example):
برای خدمات مجدد به تجهیزات، باید زمان یک چک تعمیر و نگهداری را برنامهریزی کنیم.
مثال:
To reservice the equipment, we need to schedule a maintenance check.
معنی(example):
شرکت تصمیم گرفت نرمافزار خود را برای بهبود عملکرد مجدد سرویس دهد.
مثال:
The company decided to reservice its software to improve functionality.
معنی فارسی کلمه reservice
:
خدمات مجدد، فرایند ارائه خدمات به یک شیء یا سیستم برای حفظ و بهبود عملکرد آن.