معنی فارسی reshaken
B1دوباره تکانده شده، به عملی اشاره دارد که در آن چیزی به گونهای مجدد تکان میخورد یا تحت تأثیر قرار میگیرد.
Having been shaken again or anew.
- VERB
example
معنی(example):
برای مخلوط کردن مواد به خوبی، شیشه دوباره تکانده شد.
مثال:
The jar was reshaken to mix the ingredients thoroughly.
معنی(example):
بعد از زلزله، خاک دوباره تکانده شد.
مثال:
After the earthquake, the soil was reshaken.
معنی فارسی کلمه reshaken
:
دوباره تکانده شده، به عملی اشاره دارد که در آن چیزی به گونهای مجدد تکان میخورد یا تحت تأثیر قرار میگیرد.