معنی فارسی resiliency

B2

توانایی بازگشت به حالت اولیه پس از فشار و دشواری.

The ability to recover quickly from difficulties; toughness.

noun
معنی(noun):

Resilience

example
معنی(example):

استقامت او به او کمک کرد تا بر چالش‌ها غلبه کند.

مثال:

Her resiliency helped her overcome challenges.

معنی(example):

استقامت کلید مقابله با استرس است.

مثال:

Resiliency is key to coping with stress.

معنی فارسی کلمه resiliency

: معنی resiliency به فارسی

توانایی بازگشت به حالت اولیه پس از فشار و دشواری.