معنی فارسی resina
B1رزیستیکا، یک نوع ماده چسبنده و خامهای که در هنر و صنایع دستی برای ایجاد اشکال و مجسمهها به کار میرود.
A viscous substance used to create crafts and artworks, often solidifies upon cooling.
- NOUN
example
معنی(example):
هنرمند از رزیستیکا برای ایجاد یک مجسمه زیبا استفاده کرد.
مثال:
The artist used resina to create a beautiful sculpture.
معنی(example):
رزیستیکا معمولاً در صنایع دستی و ساخت جواهرات استفاده میشود.
مثال:
Resina is often used in crafts and jewelry-making.
معنی فارسی کلمه resina
:
رزیستیکا، یک نوع ماده چسبنده و خامهای که در هنر و صنایع دستی برای ایجاد اشکال و مجسمهها به کار میرود.