معنی فارسی resining

B1

عملی که طی آن رزین به سطحی اعمال می‌شود تا آن را محافظت کند یا زیبایی بخشد.

The act of applying resin to a surface for protection or enhancement.

verb
معنی(verb):

To apply resin to.

example
معنی(example):

رزین‌کاری یک مرحله اساسی در فرآیند نهایی‌سازی چوب است.

مثال:

Resining is an essential step in the finishing process of wood.

معنی(example):

پس از سنباده زدن، او شروع به رزین‌کاری میز کرد.

مثال:

After sanding, she began resining the table.

معنی فارسی کلمه resining

: معنی resining به فارسی

عملی که طی آن رزین به سطحی اعمال می‌شود تا آن را محافظت کند یا زیبایی بخشد.