معنی فارسی resipiscent
C1نیک، به معنای احساس یا اعمال بازگشت به وضعیت درست یا اصلاحی پس از خطا.
Characterized by a return to sound judgment or reasonable behavior.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او پس از تأمل در اعمالش، نیک و متفکر شد.
مثال:
He was resipiscent after reflecting on his actions.
معنی(example):
نیک بودن میتواند به بهبود روابط کمک کند.
مثال:
Being resipiscent can help in mending relationships.
معنی فارسی کلمه resipiscent
:
نیک، به معنای احساس یا اعمال بازگشت به وضعیت درست یا اصلاحی پس از خطا.