معنی فارسی reskew

B1

تنظیم مجدد، در زمینه تصویر یا طراحی به معنی اصلاح زاویه یا تناسب آن است.

To adjust the skew of an image or object, especially to correct distortion.

example
معنی(example):

او تصمیم گرفت تصویر را دوباره تنظیم کند تا بهتر به نظر برسد.

مثال:

He decided to reskew the picture to make it look better.

معنی(example):

هنرمند مجبور شد بوم را قبل از شروع نقاشی دوباره تنظیم کند.

مثال:

The artist had to reskew the canvas before starting her painting.

معنی فارسی کلمه reskew

: معنی reskew به فارسی

تنظیم مجدد، در زمینه تصویر یا طراحی به معنی اصلاح زاویه یا تناسب آن است.