معنی فارسی reskilling
B1فرآیند یادگیری مهارت‌های جدید به منظور سازگاری با تغییر شرایط شغلی و نیازهای بازار کار.
The process of learning new skills, typically to adjust to changing job demands.
- verb
verb
معنی(verb):
To retrain workers in the skills needed by modern business, especially after redundancy.
معنی(verb):
To learn additional skills.
example
معنی(example):
بازآموزی برای سازگاری شغلی در بازار امروز ضروری است.
مثال:
Reskilling is essential for job adaptability in today’s market.
معنی(example):
برنامه بازآموزی به بسیاری از کارمندان در انتقال به فن‌آوری‌های جدید کمک کرد.
مثال:
The reskilling program helped many employees transition to new technologies.
معنی فارسی کلمه reskilling
:
فرآیند یادگیری مهارت‌های جدید به منظور سازگاری با تغییر شرایط شغلی و نیازهای بازار کار.
