معنی فارسی resolutely
B2 /ˈɹɛz.əˌlutli/با قاطعیت، به شکلی که نشان دهنده عزم و اراده قوی باشد.
In a determined and unwavering manner.
- adverb
adverb
معنی(adverb):
In a resolute manner.
example
معنی(example):
او در طول مناظره با قاطعیت صحبت کرد.
مثال:
She spoke resolutely during the debate.
معنی(example):
او با قاطعیت از تسلیم شدن خودداری کرد.
مثال:
He resolutely refused to give up.
معنی فارسی کلمه resolutely
:
با قاطعیت، به شکلی که نشان دهنده عزم و اراده قوی باشد.