معنی فارسی resourceless

B1

حالت یا وضعیتی که در آن دسترسی به منابع کافی وجود ندارد.

Having little or no resources; lacking in necessary assets.

adjective
معنی(adjective):

Without resources.

example
معنی(example):

بدون کار، او احساس کرد که بی‌منبع و گمشده است.

مثال:

Without a job, he felt resourceless and lost.

معنی(example):

آنها در شهر ناآشنا احساس بی‌منبعی کردند.

مثال:

They felt resourceless in the unfamiliar city.

معنی فارسی کلمه resourceless

: معنی resourceless به فارسی

حالت یا وضعیتی که در آن دسترسی به منابع کافی وجود ندارد.