معنی فارسی resown
B1حالت گذشته فعل resow، به معنای کاشت دوباره.
Past participle of resow, meaning planted again.
- VERB
example
معنی(example):
زمین پس از سیل دوباره کاشته شد.
مثال:
The land had been resown after the flood.
معنی(example):
پس از اینکه دوباره کاشته شد، زمین شروع به شکوفایی کرد.
مثال:
Once resown, the field began to flourish.
معنی فارسی کلمه resown
:
حالت گذشته فعل resow، به معنای کاشت دوباره.
