معنی فارسی resparkle
B1دوباره درخشان کردن یا بهبود بخشیدن به براق بودن اشیاء.
To make something sparkle again or to enhance its shine.
- VERB
example
معنی(example):
او میخواست حلقه الماسش را برای یک مناسبت خاص دوباره جلا دهد.
مثال:
She wanted to resparkle her diamond ring for the special occasion.
معنی(example):
فروشگاه جواهرات پیشنهاد داد که همه قطعات را دوباره جلا دهد.
مثال:
The jewelry store offered to resparkle all the pieces.
معنی فارسی کلمه resparkle
:
دوباره درخشان کردن یا بهبود بخشیدن به براق بودن اشیاء.