معنی فارسی respirable
B1قابل تنفس، به هندسه هوایی اشاره دارد که انسانها نمیتوانند در آن زندگی کنند.
Referring to air that is suitable for breathing.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
(of air) breathable
معنی(adjective):
(of an organism) capable of respiration
example
معنی(example):
هوا در این اتاق قابل تنفس نیست.
مثال:
The air in this room is not respirable.
معنی(example):
قبل از وارد شدن مطمئن شوید که محیط قابل تنفس است.
مثال:
Make sure the environment is respirable before entering.
معنی فارسی کلمه respirable
:
قابل تنفس، به هندسه هوایی اشاره دارد که انسانها نمیتوانند در آن زندگی کنند.