معنی فارسی respraying

B1

عمل دوباره اسپری کردن، به منظور بازسازی یا بهبود یک سطح.

The act of spraying again.

verb
معنی(verb):

To spray again.

مثال:

My car's got a big scratch down one side — I'll have to get it resprayed.

noun
معنی(noun):

A second or subsequent spraying.

example
معنی(example):

دوباره اسپری کردن سطح می‌تواند ظاهر آن را بهبود بخشد.

مثال:

Respraying the surface can improve its appearance.

معنی(example):

او در حال دوباره اسپری کردن دوچرخه است تا آن را جدیدتر کند.

مثال:

He is respraying the bike to make it look new.

معنی فارسی کلمه respraying

: معنی respraying به فارسی

عمل دوباره اسپری کردن، به منظور بازسازی یا بهبود یک سطح.