معنی فارسی ressort

B1

نیروی فشار، فنری که در اشیاء برای ایجاد راحتی و حمایت به کار می‌رود.

A spring mechanism in furniture or devices that provides support or comfort.

example
معنی(example):

نیروی فشار در صندلی باعث می‌شود نشستن بر روی آن راحت باشد.

مثال:

The ressort in the chair makes it comfortable to sit on.

معنی(example):

او نیروی فشار را تنظیم کرد تا حمایت صندلی بهتر شود.

مثال:

He adjusted the ressort to improve the chair's support.

معنی فارسی کلمه ressort

: معنی ressort به فارسی

نیروی فشار، فنری که در اشیاء برای ایجاد راحتی و حمایت به کار می‌رود.