معنی فارسی rest days

A2

روزهایی که در آن فعالیت‌های روزمره متوقف می‌شوند تا استراحت و بازیابی صورت گیرد.

Days on which routine activities are paused to allow for rest and recovery.

noun
معنی(noun):

A day spent resting from work or any other activity.

example
معنی(example):

در روزهای استراحت، دوست دارم استراحت کنم و انرژی بگیرم.

مثال:

On rest days, I like to relax and recharge.

معنی(example):

داشتن روزهای استراحت منظم برای سلامت کلی اهمیت دارد.

مثال:

Taking regular rest days is important for overall well-being.

معنی فارسی کلمه rest days

: معنی rest days به فارسی

روزهایی که در آن فعالیت‌های روزمره متوقف می‌شوند تا استراحت و بازیابی صورت گیرد.