معنی فارسی restartable
B1قابل راهاندازی مجدد، به معنای امکان شروع دوباره یا از سرگیری عملکرد یک سیستم یا فرآیند پس از وقوع یک مشکل یا خرابی.
Capable of being restarted, particularly in reference to systems or processes after a failure.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
نرمافزار به گونهای طراحی شده است که پس از یک خرابی قابل راهاندازی مجدد باشد.
مثال:
The software is designed to be restartable after a crash.
معنی(example):
بسیاری از برنامهها قابل راهاندازی مجدد هستند تا یکپارچگی دادهها را تضمین کنند.
مثال:
Many applications are restartable to ensure data integrity.
معنی فارسی کلمه restartable
:
قابل راهاندازی مجدد، به معنای امکان شروع دوباره یا از سرگیری عملکرد یک سیستم یا فرآیند پس از وقوع یک مشکل یا خرابی.