معنی فارسی restauranteur
B1رستوراندار، شخصی که در راهاندازی و مدیریت رستوران مشغول به کار است.
A person who owns or manages a restaurant.
- NOUN
example
معنی(example):
رستوراندار برای مؤسسات جذابش شناخته شده است.
مثال:
The restauranteur is known for his charming establishments.
معنی(example):
او پس از سالها سختکوشی، به یک رستوراندار موفق تبدیل شد.
مثال:
She became a successful restauranteur after years of hard work.
معنی فارسی کلمه restauranteur
:
رستوراندار، شخصی که در راهاندازی و مدیریت رستوران مشغول به کار است.